سیاست انقلابی کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم عماریون احساس وظیفه کنند در صحنه حاضر‌شوند
 
 
 
 

 
قیس فرزند مسهّر از دلاور مردان با شرافت بنى‏ صیدا و از دوستان مخلص اهل بیت
(علیهم السلام) و از یاران باوفاى امام حسین علیه السلام به شمار مى‏ آمد.
(صیدا شاخه ای از قبیله اسد بوده است)، در بنی اسد مردی شریف، و دلیر و مخلص در
محبت اهل بیت (ع) بود.
آن‏گاه كه بزرگان شیعه در كوفه از امام حسین علیه السلام براى آمدن به آن شهر دعوت
كردند، قیس به اتفاق عبداللَّه ارحبى با 53 عدد نامه به خدمت آن حضرت رسید. وى پس از
رساندن نامه كوفیان، به دستور امام حسین(علیه السلام) با حضرت مسلم به همراه دو نفر
راهنما و شمارى دیگر از یاران، به كوفه بازگشت.
پس از ورود مسلم به كوفه و استقبالى كه از وى شد، نامه ‏اى را توسط قیس براى امام
(علیه السلام) فرستاد و در آن نامه صدق دعوت كوفیان را مورد تأیید قرار داد. و آمدن آن
حضرت را به كوفه بى‏ خطر و بلامانع دانست. قیس ‏نامه را به آن حضرت رساند و در
آمدن به كربلا وى را همراهى كرد.
هنگامى كه امام حسین(علیه السلام) به منزلگاه « حاجر» در منطقه « بطن الرمه» رسید،
نامه ‏اى براى شیعیان كوفه نوشت و به آنان یادآور شد كه تا اندك زمانى دیگر نزد آنان
خواهد بود. حضرت این نامه را توسط قیس به كوفه فرستاد. قیس در قادسیه توسط یكى از
مأموران ابن ‏زیاد به نام حصین بن تمیم دستگیر شد.اوهمان لحظه نامه امام(علیه السلام) را
از میان برد. حصین او را نزد ابن‏ زیاد آورد و ماجرا را بازگو كرد.
ابن ‏زیاد پرسید: كیستى؟ گفت: از شیعیان على(علیه السلام) و فرزند او. پرسید: چرا نامه را
از میان بردى؟ پاسخ داد: تا از محتویات آن آگاه نشوى. پرسید نامه از كه و براى چه كسى
بود؟ گفت: از حسین بن على(علیه السلام) براى گروهى از اهل كوفه كه نام آنها را نمى‏ دانم.
ابن‏ زیاد خشمگین گشت و گفت هرگز از من جدا نمى ‏شوید تا مرا از نام آنان آگاه سازى و
یا برفراز منبر شوى و حسین و پدر و برادرش را ناسزا گویى، یا آن‏كه تو را كشته قطعه
قطعه ‏ات كنم.
قیس گفت: نام آنان را به تو نخواهم. گفت، ولى ناسزاى بر حسین و برادرش را مى‏ پذیرم.
آن‏گاه بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى و درود بر پیامبر خدا
(صلى الله علیه و آله و سلم)، حضرت على(علیه السلام) و فرزندش را ستود و بر عبیداللَّه بن
زیاد و پدرش و خاندان بنى ‏امیه لعن و نفرین فرستاد. آن‏گاه فریاد برآورد: اى مردم من
فرستاده حسین بن على هستم و او را در حاجز از بطن الرمه ترك گفته ‏ام، به یاریش بشتابید.
ابن ‏زیاد پس از آگاهى بر این جریان فرمان داد او را از بالاى قصر به زیر انداختند، چنان كه
استخوان‏هایش درهم شكست و به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
عبدالملك بن عمیر بجلى سر او را از تن جدا نمود. چون مورد اعتراض قرار گرفت، گفت:
خواستم او را زودتر راحت سازم.
خبر شهادت قیس در منزلگاه « عذیب الهجانات» به امام حسین(علیه السلام) رسید. با شنیدن
این خبر اشك از دیدگان امام(علیه السلام) فروبارید و فرمود « فَمِنْهُم مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَمِنْهُم
مَنْ یَنْتَظِرْ وَما بَدَّلوا تَبدیلا»
پروردگارا بهشت را جایگاه ما و آنها كن و ما و آنها را در قرار رحمت خویش و ذخایر
خواستنى ثوابت فراهم آر.
گفت‏وگوى قیس با ابن‏ زیاد و كیفیت شهادت او را برخى به عبداللَّه بن یقطر نسبت داده‏ اند.
از این رو ممكن است به نظر آید كه این دو یكى هستند.
ولى صاحب ناسخ به این نكته توجه كرده بر این باور است كه امام(علیه السلام) دو بار،
براى مردم كوفه نامه نوشت. نوبت اول نامه را به دست عبداللَّه بن یقطر و نوبت دوم به
دست قیس سپرد، گرچه گونه شهادت هر دو یكى است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: سه شنبه 6 آبان 1393برچسب:,
ارسال توسط عمار
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 747
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 747
بازدید ماه : 1724
بازدید کل : 105853
تعداد مطالب : 871
تعداد نظرات : 73
تعداد آنلاین : 1